نقدی بر یک مصاحبه مهآلود
*چند دهه FDI بورسیه تحصیلی و کمک هائی در اختیار ایران قرار داد. چرا لیست کسانی که از این امتیازها سود بردند منتشر نشد؟
نسل کنونی کنشگران انجمنهای علمی و انجمنهای صنفی دندانپزشکان حق دارد تاریخ فعالیت سازمان یافته دندانپزشکان را آن گونه که بود، روشن و بدون پیرایه بداند. به کژراهه کشاندن آنان برای توجیه عملکردهای نکوهیده و پیراسته کردن واقعیتهای تلخ جریان ریاست طلبی و بهرهگیری اقتصادی از نام و آرم انجمنها و به زبان دیگر بهره برداری شخصی و گروهی از اعتبار حرفه ای دندانپزشکان ، گریز دندانپزشکان را از انجمنها در پی داشته است و دارد.
در این میان کنشگران کهنسال ( پیشکسوتان) بیش از نو آمدگان مسئولیت دارند و شهرت آنان میتواند در راهنمائی به سوی حقیقت یا به چاله انداختن نسل کنونی تاثیرگذار باشد. نقد و بررسی نوشتهها و مصاحبههای این گروه از کنشگران، در شفاف سازی تاریخ انجمنهای دندانپزشکان میتواند آموزنده باشد.
در ۱۳ آذرماه ۱۳۹۳ بازرس انجمن علمیدندانپزشکی ایران، یک مجمع عمومیعادی به طور فوق العاده با دستور کار تعیین تکلیف وضعیت هیئت مدیره برگزار کرد تا عملکرد مالی هیئت مدیره و دارای ابهام بودن قراردادهایش را گزارش کند. ( گزارش کامل این مجمع را پیش از این منتشر کرده ام). هیئت مدیره تلاش کرد با عزل بازرس، از زیر فشار حساب رسی بازرس رهائی یابد. محمد علی افتخاری ( نخستین بازرس جامعه دندانپزشکان ایران) در پشتیبانی از هیئت مدیره پا پیش گذاشت و به نادرستی دوره ماموریت بازرس را در جامعه دندانپزشکی ایران یک ساله اعلام کرد تا راه برای تصویب یک ساله کردن مدت مسئولیت بازرس و در نتیجه حذف بازرس باز شود. حال آن که محمدعلی افتخاری بیش از دیگران میدانست که بازرس در جامعه دندانپزشکی ایران دو ساله بوده است و در انجمن علمیدندانپزشکی ایران ۳ ساله است.
آن زمان من این گونه برداشت کردم که ایشان برای باقی ماندن در شورای عالی انجمن و جلب رضایت هیئت مدیره، به این ناراستگوئی روی آورده است.
چندی پیش در شماره ۲۲ ( دی ماه ۹۶) مجله نگین دندانپزشکی، مصاحبه ای از دو همکار با تجربه محمدعلی افتخاری و غلامعباس مرتضوی در باره نهاد صنفی « جامعه دندانپزشکی ایران» چاپ شد. خواندن آن به همه همکاران پیشنهاد میشود. این مصاحبه هر چند برای مجله تهیه شده و چندان نمیتوانسته است وارد ریزه کاریها و پرسشهائی شود که برای دوره بررسی شده وجود دارد ولی در این مصاحبه ۳ ساعته، اشتباههائی نیز در بیان واقعهها پیش آمده است که باید هنگام مطالعه یا نوشتن تاریخ دندانپزشکی ایران به آن توجه داشت. من همان گونه که قول داده ام در زمان خود، کتاب «تاریخ دندانپزشکی ایران» نوشته محمدعلی افتخاری را جداگانه نقد و بررسی خواهم کرد. در این نوشتار کوتاه در چارچوب مصاحبه باقی خواهم ماند. بررسی این مصاحبه اهمیت دیگری هم دارد. هر دو این همکاران در ابتدای کار جامعه دندانپزشکان ایران حضور داشته اند و سالها نیز عضو شورای عالی انجمن دندانپزشکی ایران بوده اند.
پس از کودتای سال ۱۳۳۲ که «سندیکای دندانپزشکان ایران» و بسیاری از نهادهای مدنی مترقی سرکوب شدند، سیاست دولت وقت بر این بود که با ایجاد نهادهای مردمی وابسته به دولت، از سوئی در صحنه بین المللی این تصویر را به وجود آورد که آزادیهای دموکراتیک در ایران وجود دارد و از سوی دیگر بر این نهادها تسلط کامل داشته باشد. همه امکانهای دولتی در اختیار این نهادهای در تئوری مستقل ولی در عمل وابسته به دولت قرار داده شدند. مکان و بودجه از سوئی و سخنرانان با نام و نشان خارجی و ارتباط با نهادهای بین المللی همسو باسیاست دولت وقت از سوی دیگر، بخشی از یاریهای دولت در جهت تقویت این نهادها در برابر سندیکاها و نهادهای مستقل مردمی بود.
ما با دیدگاه امروزین که حتا رئیس جمهور آن به کم تلاش بودن نهادهای مدنی ایراد میگیرد و حزبهای موجود را مناسبتی میخواند، وابستگی نهادهای مدنی را به دولت و نهادهای دولتی نمیپسندیم و بر استقلال واقعی انجمنهای علمی در برابر کمیسیون انجمنهای علمیگروه پزشکی پافشاری میکنیم. با این حال نمیتوان کارهای مثبت جامعه دندانپزشکی ایران به ویژه تلاش کنشگرانی را که به دور از ریاست طلبی و بهره گیری مالی و با راست کرداری کار و تلاش کردند نادیده گرفت و با احترام از آن بزرگواران یاد نکرد.
دو همکار مصاحبه کننده ( رفیع کافیه و سیامک شایان امین) هدف از انجام مصاحبه را چنین بیان میکنند:
«به دیدار دو تن از پیشگامان این تشکل صنفی -جامعه دندانپزشکی ایران – رفتیم تا از فراز و نشیبهای بیش از نیم قرن حیات این درخت تنومند امروز را مرور کنیم و از راز ماندگاری و پرباری آن بپرسیم»
ولی با خواندن مصاحبه پی میبریم در بخشی از مصاحبه نه تنها علی رغم پرسشهای دقیق و اندیشیده شده، به هدف تعیین شده نمیرسند، بل که اطلاعات نادرستی نیز به خوانندگان تحویل داده میشود که در نوشتار امروز میخوانید.
فرازهائی از مصاحبه هم غم انگیز است. چرا که دهها انجمن علمی امروزه به جای پرورش کادر علمی، کنشگران ورزیده ایتربیت کرده اند که قدرت چانهزنی با شرکتهای تجاری و فروش غرفه و زمین و دریافت حق واسطهگری دارند ولی هیچکدام از این انجمنها نشریه علمی فراگیر ندارند!!.
خواهش میکنم به پاسخی که غلامعباس مرتضوی به پرسش زیر داده است توجه بفرمائید.
-*پرسش:« آیا انتشار مجله علمیتوسط انجمن یک نیاز جدی است»؟
-غلامعباس مرتضوی: « صد در صد…شخص من سال گذشته به هیئت مدیره انجمن دندانپزشکی ایران نامه نوشتم و… ذکر کردم که …فقدان مجله علمیسراسری …کسر شان یک انجمن بزرگ و با سابقه مانند انجمن دندانپزشکی ایران است».
ناچارم باز هم بنویسم که برای این دو همکار احترام زیادی قائل هستم و همین احترام انگیزه نقد کردن گفتههای آنان است تا تصویر واقعی از تلاش و کار این عزیزان در انجمنهای دندانپزشکان در ذهن خوانندگان جوان ساخته شود. آن چه من را واداشت این مصاحبه را نقد کنم، پاسخهای مبهم و گاه نادرستی بود که به برخی از پرسشهای روشن مصاحبه کنندگان داده میشد. این دو همکار به پاسخهای مشخص مصاحبهکنندگان، پاسخهای بسته (بیشتر از سوی محمدعلی افتخاری) و نا روشن و گاه نادرست(غلامعباسمرتضوی) میدهند که نمونههای آن را خواهم آورد.
مصاحبه کنندگان میپرسند:
– *پرسش: در دوره فعالیت جامعه دندانپزشکی درآمد آن از کجا تامین میشد؟ آیا حامیمالی داشت؟
پاسخهای ناروشن و نادرست به این پرسشهای روشن داده میشود.
غلامعباس مرتضوی ۴ منبع را ذکر میکند: ۱٫حق عضویت ۲٫ « غرفه فروشی در کنگره» ۳٫ تبلیغات مجله ۴٫ حمایت فروشندگان تجهیزات دندانپزشکی.
-پرسش: کنگرههای دندانپزشکی ایران از چه سالی با برگزاری نمایشگاه و غرفه فروشی همراه شد. ؟»
پاسخ غلامعباس مرتضوی: از همان سال اول و در خلال اولین کنگره جامعه دندانپزشکی ایران که در راهروی ورودی غربی دانشکده دندانپزشکی تهران برگزار شد. شرکتهای تجاری در راه روی اطراف ساختمان غرفه داشتند.
یکی از دشواریهای بررسی تاریخ جامعه دندانپزشکی ایران باقی ماندن سندهای اندک از نزدیک به ۳۰ سال فعالیت پایدار آن است. اجازه بدهید همان چند برگ به جای مانده از سالیان فعالیت جامعه دندانپزشکان ایران و جامعه دندانپزشکی ایران را ورق بزنیم تا ببینیم آیا واقعیت همان است که ایشان میفرمایند؟.
نخستین اساسنامه جامعه با عنوان « جامعه دندانپزشکان » تنظیم شد. محمدعلی افتخاری که کارشناس حقوق هم بود، در تدوین نخستین اساسنامه نقش مهمیداشت. بررسی این اساسنامه نشان میدهد که در سال ۱۳۴۱ که جهان بیرون آمده از جنگی ویرانگر به سوی دموکراسی بورژوائی گام بر میداشت، اساسنامه نویسان ایرانی چندان توجهی به حقوق اعضاء و دمکراسی درونی جامعه نداشته اند و بیشتر به ایجاد یک نهاد فراگیر حرفه ای مدافع دولت میاندیشیده اند. (بحث را باز میگذارم تا در جای خود بتوان گسترده بررسی کرد).
الف)در اساسنامه جامعه دندانپزشکان ایران و جامعه دندانپزشکی ایران منابع درآمد جامعه نوشته نشده است ولی چون جامعه برابر ماده ۴ آن که میگوید: « جامعه دندانپزشکی ایران جمعیتی است صنفی و غیر انتفاعی» اداره کنندگان « جامعه» میبایست فعالیت تجاری نداشته باشند و چون «غرفه فروشی در کنگره» در چار چوب کار تجاری تعریف میشود، میتوان گفت: یا غلامعباس مرتضوی اشتباه میکند و گذشته را به یاد نمیآورد یا چون رئیس شورای عالی انجمن علمی و انجمن صنفی دندانپزشکی ایران بوده است و این انجمنها بر خلاف اساسنامه خود، به کار تجارت میپردازند، با کشاندن سابقه این انحراف به گذشته، به توجیه وضعیت امروز پرداخته است.
ب) پس از گذشت بیش از ۲ سال، نام جامعه دندانپزشکان به « جامعه دندانپزشکی » تغییر یافت و صاحبان تجهیزات دندانپزشکی عضو وابسته این انجمن شدند. از آن زمان بود که صاحبان شرکتهای تجاری یا سهامداران این شرکتها تلاش کردند با به دست آوردن جایگاهی در هیئت مدیره، منافع خود را تامین کنند و به آهستگی فعالیت علمیکم رنگ و برپائی بازار مکاره فروش کالای دندانپزشکی و ماشینهای لوکس و ویلا و زمین و غیره پررونق شد.
مجله «جامعه دندانپزشکان» پس از ۱۸ ماه منتشر شد. مطالعه سرمقاله نخستین شماره آن میتواند راهنمای خوبی باشد. خطاب سرمقاله نخستین شماره این مجله به دندانپزشکان است نه گروههای دیگر. این سرمقاله نشان میدهد که هنوز « غرفه فروشی» جای پایش را در جامعه محکم نکرده است و همان گونه که آوردم در ادامه کار جامعه است که نقش شرکتهای ساخت و واردات و فروش کالای دندانپزشکی در جامعه دندانپزشکی ایران پررنگ میشود و در پیآمد آن سرانجام این مرده ریگ شوم به « انجمن دندانپزشکی ایران» میرسد و به دیگر انجمنهای کوچکتر نیز.
دومین کنگره سالیانه « جامعه دندانپزشکان ایران» ( ۲۳-۲۷ شهریور ۴۳) در تالار ابن سینای دانشگاه تهران برگزار شد. این کنگره « حق ورود» داشت تا مخارج کنگره تامین شود.
جامعه دندانپزشکی ایران در جوار خود« فروشندگان وابسته به جامعه» (شرکتهای تجاری دندانپزشکی ) را سازماندهی کرده بود. از نکتههای جالب توجه این که جامعه به همکاران دندانپزشک هشدار میداد که « اطلاعات فروشندگان وابسته به جامعه برای هر دارو یک بار رایگان درج خواهد شد و جامعه به هیچ نوع مسئولیتی از لحاظ مرغوبیت لوازم و داروهای معرفی شده ندارد.».
(برای درک این که بنا به چه ضرورتی دندانپزشکان سندیکای خود را کنار گذاشتند و به یک نهاد فراگیر چندگانه روی آوردند، باید دوران تشکیل «جامعه دندانپزشکان ایران» را در جای خود بررسی کرد. وضعیت اجتماعی و سیاسی آن روزگار، تغییرترکیب هیئت مدیره و نقش سه نیروی ۱٫ وابستگان به دولت وقت ۲٫ صاحبان شرکتهای تجاری ۳٫ نیروهای داوطلب آزاد را در بررسی کتاب تاریخ دندانپزشکی ایران نوشته محمدعلی افتخاری خواهم آورد)
در چهارمین کنگره دیگر نام «جامعه دندانپزشکان ایران» به « جامعه دندانپزشکی ایران» تغییر داده شده بود و فروشندگان کالای دندانپزشکی صاحب کرسی شده بودند. من گزارش مالی چهارمین کنگره را در زیر آوردهام تا میزان تاثیر گذاری اقتصادی سوداگران در بودجه کنگره روشن شود.
سرچشمه درآمد |
درآمد |
سرچشمه درآمد |
درآمد |
غرفهها |
۳۹۳٫۹۹۰ |
برنامه کنگره |
۲۵٫۲۰۰ |
ورودیه کنگره |
۱۵۲٫۴۰۰ |
کور اختصاصی پروفسور کاپور |
۶٫۰۰۰ |
کارت شب نشینی |
۱۰۱٫۲۵۰ |
کارت معاینه |
۱٫۹۰۰ |
دیده میشود که درآمد ناشی از « غرفهها» از مجموع درآمدهای دیگر کنگره بیشتر شده است. همین رقم بالای درآمدزائی از راه غرفه داری و معامله با شرکتهای تجاری در کنار محل برگزاری کنگره علمیاست که به تدریج شفافیت گزارش دهی درآمدهای کنگره را کم رنگ میکند. این کدر شدن را در مجله جامعه دندانپزشکان به روشنی میتوان دید. تا جائی که پس از انقلاب که گروه جدیدی رهبری جامعه را به دست میگیرند، گزارش دهی شفاف بر پایه اساسنامه به یکتراژدی اخلاقی بدل میشود و انجمنهائی که پس از متوقف شدن فعالیت جامعه دندانپزشکی ایران تاسیس شدند ( مانند انجمن دندانپزشکی ایران ( صنفی) و … که آخرین رویه نشیب «جامعه دندانپزشکی ایران» را به ارث بردند و دستآورد رهروان نخستین آن را که گزارش دهی شفاف و برگزاری کنگره به راستی علمی و عضو گیری جدی و خبر رسانی با خبر نامه دو هفته یک بار و کار عظیم مردمی در روز دندانپزشک و غیره بود، به کناری نهادند و به برگزاری بازار مکاره فروش کالای دندانپزشکی و برپائی چند سالن به نام کنگره روی آوردند. در فرایند برترییابی این جریانِ خلاف اساسنامه، نیروهای راست کردار و پاک نهاد بسیاری خون به جگر گوشه نشین نشدند ولی حاضر به پذیرش این وضعیت نابهنجار نشدند.
بازرس جامعه میبایست از همان نخستین روز فعالیت جامعه دندانپزشکان ایران از اجرای بی خدشه اساسنامه دفاع کند ولی بنا به سندهای موجود گزارشهای محمدعلی افتخاری نخستین بازرس جامعه دندانپزشکان ( و دندانپزشکی) با هر انگیزه ای، در برابر نقض اساسنامه با سکوت همراه بود ( سندهایش را در کتاب تاریخ دندانپزشکی ایران نوشته محمدعلی افتخاری میتوان یافت ).
سرکوب گسترده کنشگران مدنی پس از کودتای سال ۱۳۳۲ نفس سندیکای دندانپزشکان را زیر فشار دستگاههای امنیتی از بیرون و ریاست طلبی و فرصت طلبی برخی از کنشگران از درون، به شمارش انداخته بود. فضا برای ادامه کار تشکیلات مستقل سنگین گردید. پیدایش « جامعه دندانپزشکان ایران» و خوش نامیتاسیس کنندگان آن با اقبال بخشی از دندانپزشکان مواجه شد. آن زمان جادهها خراب بود و امتیاز باز آموزی و غیره هم در کار نبود. با این حال، در نخستین و دومین کنگره علمی نهاد صنفی « جامعه دندانپزشکان ایران» در سال ۱۳۴۲ گروه بزرگی از همکاران از شهرهای دور از مرکز، برای شنیدن سخن رانیها به کنگره آمدند و با باری بزرگ از دانش روز به خانه بازگشتند. آن زمان «غرفه فروشی» هنوز برقرار نشده بود و شرکت در کنگرهها انگیزه اصلی حضور همکاران بود.
شاید خوب باشد گفته شود که با این که درآمد کنگره کم و مخارج زیاد بود، برای آن که جامعه بتواند در آینده باشگاه یا محلی برای خود تهیه کند، این همکاران توانستند تا کنگره سوم مبلغ ۳۰۰۰۰۰ ریال، از محل درآمدهای کنگرهها و صرفه جوئی در مخارج غیر ضروری، ذخیره و گزارش آن را را نیز در مجله « جامعه دندانپزشکان » چاپ کردند. در آن زمان با چنین مبلغی میشد یک خانه کوچک خریداری کرد. بنا به گفته همکاران کنشگر آن دوره، بسیاری از همکاران مستاجر بودند و درآمد کمیهم داشتند ولی برای پا گرفتن جامعه وپائین آوردن هزینهها، بهای بلیت و خرجهای دورههائی را که در شهرستانها داشتند، گاهی از درآمد شخصی میپرداختند. به احترام به همین فداکاریها بود که تا کنون اشتباههای آن دوره را نقد نمیکردم. میترسیدم از سوی برخی از برخورداران تجاری شدن انجمن، نقد و بررسی علمی، با بدگوئی یکسان گرفته شود. اکنون فکر میکنم رشد عمومی به جائی رسیده است که بتوان پردهها را کنار زد و برخی از واقعیتهای پنهان مانده را نشان داد.
بیش از ۴۵ سال از آن زمان گذشته است و در نخستین ساختمانی که انجمن علمیدندانپزشکی ایران ساخت، بازرس انجمن، ساختمان سازی را دارای ابهام مالی و نقض قانونی دانست. باقی ماجرای بازرسی و انتقال اموال انجمن صنفی ( بخشی از اموال جامعه دندانپزشکی ایران) را به انجمن علمیدندانپزشکی ایران برای خرید خانه، در آینده خواهم نوشت.
بخشی از تاریخ دندانپزشکی پنهان مانده است. به ویژه آن جا که سخن از برخورداری گروهی معین از امکانات انجمن به میان میآید.
سالها است میشنویم که انجمن دندانپزشکی ایران ( صنفی) عضو FDI است و حق عضویت میپردازد. من از همکاران بسیاری که از اداره کنندگان انجمنها یا تعاونی بودند، پرسیدم که در ازای این حق عضویتها بنا به اساسنامه FDI میبایست امکانهائی و از این میان بورسیه ها و دورههای آموزشی در دیگر کشورها در اختیار اعضای انجمن قرار گیرد. چرا لیستی از این همکاران برخوردار از این امتیاز در دست نیست؟ شوربختانه پاسخ همیشهتردید آمیز و نمیدانم یا فلانی بهتر میداند، بود!!
خوش بختانه همین پرسش با مصاحبه شوندگان درمیان شد. پاسخ این دو همکار را بررسی میکنیم.
محمدعلی افتخاری در پاسخ به این پرسش که:
-* « این حضور بین المللی جامعه دندانپزشکی و ارتباط با FDI چه ثمره ای برای دندانپزشکی ایران داشت؟»
میگوید:
« …بر پایه همین اعتبار به بسیاری از دانشجویان دندانپزشکی ایرانی بورس تحصیلی دیگر کشورها اعطا شد.».
غلامعباس مرتضوی نیز با یادی از استاد نیویورکی اش نقل میکند که:
-« ما هر سال برای دانشجویان شما جای خالی را نگاه میداریم و به هر کس که درخواست داشته باشید پذیرش میدهیم»
۲۵ سال این امکان در اختیار هیئت مدیرههای جامعه دندانپزشکی ایران بوده است ولی تا کنون لیست کسانی که از این بورسیه برخوردار شدند منتشر نشده است تا بدانیم چه کسانی و با کدام معیار با کمک انجمن و FDI از بورسیههای ویژه سود بردند و چرا نام این برخوردارندگان هیچ گاه اعلام نمیشد و تاکنون نیز پنهان مانده است. من از محمد شاپوری همین پرسش را داشتم و پاسخ ایشان« نمیدانم » بود. شاید محمدعلی افتخاری بپذیرند نام این دانشجویان و همکاران را اعلام کنند.
گوشههای پنهان مانده ای از تاریخ دندانپزشکی ایران وجود دارد که شوربختانه کنشگران آن دوره تا کنون حاضر به نوشتن یا بیان آن دوره نشده اند تا خاکستریها زدوده شود. برخی از کنشگران دیگر در میان ما نیستند و آنانی که هستند نیز مهر بر لب زده اند. به ویژه در باره دوره ای که پیرامون دهه ۷۰ میگذرد. غلامعباس مرتضوی شرح آن را «مفصل» میداند. با این حال همه سکوت کرده اند. متن مصاحبه را آورده ام، به امید آن که خواندن دو باره آن یاری دهد سرانجام همکاری بنویسد در آن دوره چه گذشت.
اگر به سایت کمیسیون انجمنهای علمیگروه پزشکی مراجعه بفرمائید میبینید که سال تاسیس انجمن علمیدندانپزشکی ایران را ۱۳۴۱ نوشته اند. در حالی که مصوبه تشکیل انجمنهای علمی را شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۷۰ منتشر کرد.
در سردر ساختمان انجمن دندانپزشکی ایران نیز تاریخ تاسیس سال ۱۳۴۱ نوشته شده بود. پس سخن نمیتواند از اشتباه باشد و اراده ای بنا به منافع معین تلاش میکند تاریخ تحریف شده ای را در اختیار امروزیان قرار دهد.
*پرسش: « در سال ۷۲ در کنار جامعه دندانپزشکی تشکل دیگری با نام مجمع دندانپزشکان تشکیل شد. چه کسانی و بر اساس چه معیاری این کار را انجام دادند؟»
در ادامه پرسشهای دیگری نیز داده میشود که برخی از آنها کلیدی است امیدوارم همکاران دیگری که در آن دوره حضور داشته اند سرانجام به این دوره بپردازند. من در این جا به برخی از آنها اشاره میکنم.
۱- در سال ۱۳۶۸اعضای جامعه اسلامی، اساسنامه انجمن دندانپزشکی ایران را نوشتند . بنابراین بنیان گذاران انجمن دندانپزشکی ایران آن ۱۰ نفری نیستند که در سال ۱۳۴۱ جامعه دندانپزشکان ایران را ( باشماره ثبت ۵۶۸) تاسیس کردند. انجمن دندانپزشکی ایران در تاریخ اول مهر ۱۳۶۹ به شماره ۴۲۴۴ و با شناسه ملی ۱۰۱۰۰۲۴۰۳۷۰ ثبت شده است و نباید نسل جدید را با مخدوش کردن تاریخ فریب داد، یا برای یک انجمن ریشههای کاذب تراشید.
از همه همکارانی که سندهای منتشر نشده ای از تاریخ فعالیت سازمان یافته دندانپزشکان ( از سال ۱۳۰۰ تا کنون) در دست دارند انتظار داریم پیش از آن که جور فلک این سندها را بر باد دهد، با انتشار آن در نوشتن تاریخی روشن و واقعی یاری رسان باشند.
توضیح: خواندن نوشتار در صفحه کوچک تلفن همراه یا آی پد دشوار و خسته کننده است. برای رعایت حال همکاران، به ناچار بخش هائی از نوشتار حذف شد که پرش هائی را در متن تحمیل کرد. می بخشید.
آیرج کی پور
۲۸ فروردین ۱۳۹۷
بدون دیدگاه